قدر همدیگر رابدانیم
یاد بگیر ، قدر هر چیزی را که داری بدانی،
قبل از آنکه روزگار به تو یادآوری کند که:
می بایست قدر چیزی را که داشتی، میدانستی
عزیز دلم نمیدونم چراچندروزه خیلی به هم ریختم ازروزی که آقا رضا پسردایی بابات به رحمت خدارفت طی یک حادثه تصادف ....٣٥سال بیشترنداشت پری ماه دخترش دوسالش نشده بود واقعا دیدنش سخته نمیدونم یک لحظه خودم راجای زنش گذاشتم ولی دیونه شدم نمیتونم عزیزم من میخوام تو باباتو همیشه داشته باشم بدون شما زندگی رانمیخوام نمیدونم چراازاون روز تاحالا خیلی بیشتر به بابات وابسته شدم هی میخوام برم بغلش شب بیدارمیشم دستشو محکم فشارمیدم ترس ازدست دادنش تودلمه نمیدونم آخه خاله عتاب هم همینجوری دریک لحظه دست گلش راازدست داد.عزیزم فقط دعا میکنم خدا من وتو روبابای گلتو ازهم جدانکنه چون هرچی ازخوبیهای بابات بگم کم گفتم واقعا یک دسته گله .........خدایا با امید تو